اردو
اردو

یه سری از بهترین خاطرات زندگیم برا دورانی بود که رفتیم اردوی مشهد. خودتون دیگه خوب میدونین اردو چه قدر خوش میگذره مخصوصا اگه طولانی باشه.

هتلی که توش بودیم اسانسورش مشکل داشت.تازه هروقت از سالن غذاخوری میخواستی سوار اسانسوربشی دکمه اش خراب بود باید چندبار میزدی هروقت موفق نمیشدیم پرسنل اونجا صدا میزدیم اونا بامشت این کارو انجام میدادن!ماهم ازشون یاد گرفتیم همین کارو میکردیم! یه بار بعد از شام بود میخواستیم بریم اتاقمون با تلاش بسیار تونستیم سوارشیم اما چشمتون روز بد نبینه یه خورده که رفت بالا وایستاد بعد درش به روی دیوار باز شد!داشتیم سکته میکردیم.خوشبختانه بعد از اینکه دوباره کلیدو فشار دادیم درست شد حالا اون وسط دوستم دستشویی داشت! همین که در اتاق باز شد پرید تو دستشویی!یادش بخیر ولی بعدش کلی خندیدیم!

شما هم میتونید از خاطرات اردوهاتون برامون بگین



نظرات شما عزیزان:

مهديس
ساعت22:15---3 مرداد 1392
آهان!مشهدوکه بردن،ولى تهرانوهمدانونبردن
پاسخ:ما رو که پارک دم مدرسه مونم نبردن


مهديس
ساعت6:35---3 مرداد 1392
ماروکه سراين اردوبردنه دق دادن،آخرشم نبردن!
پاسخ:واقعا نبردن؟ولی یکی از بچه ها میگفت بعد امتحانای خرداد بردن که


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[ جمعه 31 خرداد 1392برچسب:مشهد,سالن غذاخوری,, ] [ 1:58 ] [ zahra ] [ ]
مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه